شاید کمتر کسی در دنیای بازی حضور داشته باشد که تا به حال نام سری بزرگ Metal Gear Solid و خالق خوشنام آن یعنی Hideo Kojima رو نشنیده باشد. کارگردانی که مدتهای طولانی است مورد تحسین همگان قرار گرفته و مخاطبان و طرفداران او از هر زبان و نژادی به تحسین وی پرداختهاند. اولین بار در E3 سال 1996 بود که نام MGS بر سر زبان ها افتاد. کارگردانی ژاپنی بازی جدید خود را به نمایش درآورد و تمامی نگاهها را به سوی خود جلب کرد. تا آن موقع هیچکس نمیدانست که قرار است با چگونه عنوانی رو به رو شوند و صدالبته هیچکس در آن میدان نمیدانست که در حال مشاهده عنوانی است که بعدها گسترش پیدا میکند و به یکی از بزرگ ترین سریهای بازی در سبک خود تبدیل میشود. بازی که به یک الگو برای دیگر بازیهای هم سبک خود تبدیل میشود و نام Hideo Kojima را جاودانه میسازد.پس از گذشت دو سال یعنی در سال 1998 عنوان MGS تکمیل و عرضه شد. بازی از همان ابتدا با نقدها و نمرات عالی رو به رو شد و توانست نظر بسیاری از بازیکنان را به سوی خود جلب کند. با شروع نسل جدید، موقع آن رسیده بود که بار دیگر Hideo Kojima، کارگردان بزرگ صنعت گیم، خود را اثبات و ادای دِینی به طرفداران MGS کند. ایندفعه نیز شگفتی سال 1998 تکرار شد، اینبار مخاطبان با چیزی بزرگ تر از گذشته رو به رو شدند، عنوانی که از هر لحاظ کامل به نظر میآمد و با گسترش المانهای بازی قبلی، عنوانی را به وجود آورده بود که تا سالها جاودانه باقیماند. روند رو به پیشرفت این سری ادامه پیدا کرد و Hideo Kojima هربار با دست پر به استقبال مخاطبان خود رفت و همین امر موجب شد تا وی به یکی از بزرگترین مردان صنعت گیم در جهان تبدیل شود. در سال 2009 بود که طرفدران این سری با سوپرایزی عجیب از سوی Kojima و تیمش رو به رو شدند، این بار چیزی که نمایش داده میشد یک MGS اصیل و ادامهای بزرگ بر این سری محبوب نبود، بلکه عنوانی متفاوت تر از بقیه عناوین این سری و یک بازی Hack & Slash بود. عنوانی که شخصیت اصلی آن Raiden و سلاحش یک شمشیر بود. دیدن چنین بازیای برای مخاطبان، عجیب و دور از تصور بود.
.jpg)
روند ساخت Metal Gear Rising: Revengeance در مرحله اول خوب و قابل قبول پیش رفت، اما طولی نکشید که همه چیز تغییر کرد. وقتی Kojima نتیجه کار خود و اعضای تیمش را دید از این عنوان دست کشید و تصمیم گرفت تا این پروژه را کنسل کند اما پس از مذاکراتی نظر بر این شد که بازی را به استودیویی دیگر محول کنند، تیمی که حدالامکان باید بلندآوازه میبود و میتوانست به خوبی از پس این عنوان برآید. پس از کمی بررسی، Platinum Games استودیوی مشهور و سازنده عناوین بزرگی همچون Bayonetta، ساخت این عنوان را قبول کرد و آن را گسترش داد. Platinum Games در دومین نمایش این بازی در E3 به صورت رسمی اعلام کرد که این عنوان زیر نظر همین استودیو ساخته خواهد شد و از این پس Kojima Productions در ساختش هیچ نقشی نخواهد داشت. نمایش بازی از همان ابتدا بسیار ناامید کننده بود و بسیاری از طرفداران را از این عنوان زده کرد. به دنبال این موضوع و انتقادات طرفدران، Platinum Games تصمیم بر این گرفت تا نام بازی را عوض کند و نام آن را از Metal Gear Solid Rising به Metal Gear Rising: Revengeance تغییر دهد.Platinum Games با این تفکر که تغییر نام بازی میتواند سیل عظیم انتقادات را کاهش دهد دست به این کار زد اما در نتیجه تغییری ایجاد نشد. پس این استودیو تنها راه نجات خود را گسترش این عنوان و تبدیل کردن آن به یک عنوان طراز اول دانست، کاری که از همان ابتدا باید در انجام آن سعی میکرد. نمایش سوم بازی عنوانی متفاوت تر از گذشته را به نمایش گذاشته بود، عنوانی که جنبه اکشن در آن گسترش یافته بود و رنگ و رویی تازه به خود گرفته بود و دیگر نمیشد آن را یک MGS خطاب کرد. روند ساخت این بازی به صورت کاملاً موفقیت آمیز در استودیو Platinum Game پیش رفت و اکنون کمتر از دو ماه به عرضه این عنوان باقی مانده است.
Metal Gear Rising: Revengeance را میتوان ترکیبی از دو سبک H&S و مخفی کاری دانست، اما شاید در نگاه اول المانهای مخفی کاری زیاد به چشم مخاطب نخورد و ذهن او را درگیر خود ننماید. ولی در این مورد باید به گفته ی سازندگان بازی چشم دوخت. چندی پیش با جناب Atsushi Inaba مدیر تولید این عنوان مصاحبه ای صورت گرفت و وی به صورت رسمی تایید کرد که این عنوان از یک سیستم مخفی کاری پویا در کنار دیگر موارد بهره مند خواهد بود. این مورد بعدها گسترش پیدا کرد و تهیه کننده ارشد این عنوان یعنی جناب Shigenobu Matsuyama این مورد را تا حدی مهم و عظیم دانست که طی صحبتی اعلام کرد امکان این امر که این عنوان را بدون کشتن به پایان برسانید وجود دارد. شاید این مطلب برای یک بازی در سبک H&S زیاد جالب و ستودنی نباشد اما این بازی، عنوانی است در چارچوب اصلی خانوادهMGS که با اندک تغییرات، تجربهای جدید را برای طرفدارانش به ارمغان آورده و بدیهی است که سیستم مخفی کاری در آن نقش بهسزایی را ایفا خواهد کرد.
واضح است که هرجا نامی از MGS باشد داستان و روایت ستودنی آن یکی از مهمترین مواردی است که در ذهن مخاطب نقش میبندد. به نظر میرسد که در این بازی نیز با یک داستان سطحی رو به رو نخواهیم بود. هنگامیکه این عنوان درKojima Productions در حال توسعه و گسترش بود، طبق گفته تیم سازنده بازی نوشتن داستان چیزی حدود ده ماه به طول انجامید اما کاری که Platinum Game بر روی این عنوان اعمال کرد، کاملاً برعکس بود. این تیم در کمال ناباوری توانست تنها در مدت دو ماه داستان بازی و روند آن را تکمیل نماید و آن را به نقطه اوج برساند. شاید این مورد کمی مخاطبان را به شک انداخت که چگونه داستانی که در طول ده ماه توسط یکی از بزرگ ترین تیمهای بازیسازی جهان نوشته شده بود در مدت دو ماه تغییر پیدا کرد و به مراحل تکمیل خود رسید اما این شک بیجاست و نتیجه ای دربرندارد زیرا MGR متکی بر داستانی کاملا متمایز از سری اصلی MGS و عنوانی دور از اصالت خود نیست. طبق گفته سازندگان، این عنوان دنبالهای بر Metal Gear Solid 4: Guns of The Patriots نخواهد بود اما با حضور تعداد کمی از شخصیت های قدیمی این سری در این عنوانِ نوظهور، آن حس و حال و کلیت داستانیِ گذشته بازگشته است. داستان بازی تقریبا 4 سال پس از اتفاقات MGS 4 یعنی در سال 2018 روایت میشود و به نحوی در همان دنیا و فضای اصلی سری، شرایطی نسبتاً متمایز را دنبال خواهد کرد.داستان از جایی آغاز می شود که شخصیت اصلی بازی (Raiden) برای تامین مخارج زندگی خود به اجبار به عضویت در ارتش درمیآید و برای انجام وظیفه در یکی از کشورهای آفریقایی ناشناخته خود را آماده میکند. مدت کوتاهی از جنگهای داخلی گذشته است و آرامش نسبی گذشته به شهر بازگشته اما این آرامش دوام زیادی نخواهد آورد. طولی نمیکشد که درگیریها بالا میگیرد و Raiden خود را درگیر مبارزهای بزرگ و دشوار میبیند و این دقیقاً همان چیزی است که وی هیچوقت نخواست تا قسمتی از آن باشد. در این بین گروهی به نام Desperado Enterprises کار را برای Raiden سختتر و لحظه به لحظه ی حضور او در آنجا را به کابوس تبدیل میکند. کار اصلی این گروه از بین بردن Raiden's Protectee و بدن سایبورگ ( Cyborg ) وی است. Raiden که خود را در شرایطی بد و خطرناک می بیند، تنها راه نجات خود را روی آوردن به Maverick Security، پایگاهی مستقر در کلرادو میداند. وظیفه این سازمان مقابله در برابر Desperado Enterprises و حدالامکان حفاظت از امنیت منطقه است. پس از چند هفته، حال وقت مناسب آن فرا رسیده که Raiden انتقام خود را بگیرد اما در همین زمان متوجه میشود که Desperado Enterprises در حال رهبری یک کودتای نظامی در آبخازیا (Abkhazia) است و همین امر کار وی را سخت تر و ارادهاش را استوار تر میسازد. در درازای این مبارزات وی به شهرها و مناطق مختلفی از جمله مکزیک سفر خواهد کرد، اما همه چیز آنگونه که Raiden تصور میکند خوب و خوشایند پیش نخواهد رفت. طولی نمیکشد که او با شخصیتی جدید رو به رو می شود. شخصیتی که قصد کشتن او را دارد و در این کار به شدت جدی و مصمم است. نام آن فرد Samuel Rodriguez است. کسی که میتواند در آیندهای نزدیک به زندگی Raiden پایان دهد یا حداقل او را در سیلی از مشکلات و سختیها غرق کند. در طول این بازی دو شخصیت بارها در مقابل هم ظاهر میشوند و نبردی رو در رو ( دوئل ) انتظار گیمران را میکشد.
.jpg)
اما اگر داستان این عنوان را بخشی از مواد تشکیل دهنده آن بدانیم، مواد دیگری نیز در تشکیل این ساختمان به کار رفتهاند. طبق گفته سازندگان بازی (همان تیمی که در ساخت عنوان بزرگ Bayonetta شرکت داشته اند) بدیهی است که شباهاتی هر چند کوچک بین این دو عنوان وجود خواهد داشت. چیزی که در ذهن بسیاری از مخاطبان میگذرد این است که MGR ترکیبی واضح و برجسته از دو ساخته قبلی Platinum Game یعنی Bayonetta و Vanquish میباشد. اما در اصل، واقعیت پشت پرده چیز دیگری است. بنابر گفته تیم سازندهی بازی، این شباهت تنها یک شباهت تصویری ساده است و MGR از المانهای مختلفی بهره میبرد که این عنوان را از دو اثر فوق متمایز میسازد.
شاید بتوان گفت MGR از لحاظ کلیت شبیه آن دو بازی نیست، اما نقش پررنگ گیم پلی و شباهت آن به دو بازی گذشته غیرقابل انکار است. می توان این استودیو را بیش از هرچیزی به خاطر گیم پلیهای سریع، روان و کارآمدی که میسازد و در بازی هایش بهینه سازی میکند، محبوب دانست. حال می توان گفت MGR نیز در مهد گیمپلیهای سریع در حال گسترش است و مطمئناً خود این عنوان نیز در این بخش یکی از نامآوران این استودیو خواهد بود. این بازی در ابتدا بر پایه 30 فریم در ثانیه بنا شد و قرار بود با همین روال پیشروی کند، اما به درخواست Kojima تغییرات زیادی در روند ساخت بازی اعمال شد. وی در نامه ای از این استودیو و مدیریت آن درخواست کرد تا بازی را روی 60 فریم توسعه دهند و پروندهی این درخواست کوتاه با موافقت از سوی Platinum Game بسته شد. حال MGR عنوانی است که علاوه بر یک گیم پلی سریع از مزیت 60 فریم بر ثانیه نیز بهره مند خواهد بود و همین امر می تواند شروعی باشد برای یک فرانچایز جدید! شاید این مورد که MGR را با لفظ فرانچایز خطاب کنیم کمی عجیب باشد اما طبق گفته سازندگان بازی قرار است که این عنوان در صورت درخشش و تکرار موفقیتهای سری اصلی، به یک فرانچایز تبدیل شود. فرانچایزی که در کنار سری اصلی MGSگسترش پیدا خواهد کرد و همین امر موجب میشود تا بتوانیم این عنوان را با گرافیکی بهتر و ویژگیهایی برتر و پویاتر از همیشه در نسل های آینده و کنسول های دیگر تجربه نماییم. اما اگر این بازی به یک فرانچایز بزرگ تبدیل شود، آیا می تواند همان روال همیشگی را طی و موفقیت های خود را هربار بیشتر و بهتر از قبل تکرار کند؟ بله در این میان است که باری دیگر نام Kojima به گوش میخورد، وی در آخرین صحبتهایش در مورد این بازی اعلام کرد که علاقه ی زیادی به شراکت در این پروژه دارد و گسترش این عنوان و همکاریش با Platinum Game باعث خرسندی وی است.
در یک نگاه کلی می توان گفت که راه های مختلفی برای شناخت و تحلیل MGR وجود دارد اما با توجه به گفته هایKojima می توان گفت که بازی از هر لحاظ کامل به نظر میآید. وی پیشتر در مورد این عنوان توضیحاتی داده بود و طی آن اعلام کرده بود که باسفایتهای بازی در Kojima Productions طراحی شده بودند، اما وقتی بازی به سازنده جدیدش محول شد نظرات دیگری در ذهن آنها موج زد و همین امر باعث شد تا ما در این یک مورد اختلاف نظر پیدا کنیم و به دنبال آن باسفایتهای بازی از نو و در نظارت کامل خود Platinum Game بازسازی شدند. در ابتدا قرار بود که این باسفایتها متفاوت اما پایبند به سری اصلی باشند و این امر به خوبی تحقق یافته بود، به گونه ای که طراحی باس فایت های بازی در سطحی برتر و بالاتر از همیشه قرار داشت و میشد از آن به عنوان یکی از بهترینهای نسل یاد کرد اما با ارائه طرحها بهPlatinum Game اختلاف نظرات زیادی بین دو طرف به وجود آمد و این اختلاف نظرات بالا گرفت. از طرفی کوجیما و تیمش خواستار این بودند که باس فایتهای طراحی شده در Kojima Productions برای بازی در نظر گرفته شوند و از طرفی اعضای Platinum Game ایده هایی نو در ذهن خود می پروراندند! سرانجام بعد از این اختلاف نظرات و مذاکره بین دو طرف قرار بر این شد تا مسئولیت این کار به Platinum Game داده شود. تیمی که رویای باسفایتهایی بزرگ، متفاوت و منحصر به فرد را در ذهن خود از قبل پرورش داده بود. با تمام این اوصاف به نظر میرسد که Platinum Game تا به امروز توانسته این عنوان را بهتر از همیشه گسترش دهد و در حال حاضر آن را به جایی رسانده است که می توان از آن به عنوان یکی از بزرگ ترین بازی های سال جاری نام برد.
.jpg)
مورد دیگری نیز در این میان وجود دارد و آن پلتفرم اصلی بازی است. چندی پیش به صورت رسمی اعلام شد که لیدپلتفرم این عنوان کنسول PS3 خواهد بود. شاید کمتر تیمی وجود داشته باشد که با وجود Xbox 360 کنسول PS3 را به عنوان لیدپلتفرم انتخاب نماید، اما این بار اولی نیست که Platinum Game دست به چنین کاری میزند. این تیم بلندآوازه کمی پیشتر با عنوان Vanquish همین روال را طی و به گونه ای دِین خود را به PS3 ادا کرد. اما این تمام ماجرا نبود، در این میان سخن از عرضه این عنوان بر روی PS Vita، کنسول دستی شرکت سونی به میان آمد. شایعات مختلف در این باره اوج گرفته بود و هرکس برداشت مخصوصی از این اقدام داشت، اما کمی بعد بود که تمامی این شایعات رد شد و به صورت رسمی اعلام شد که بازی بر روی Xbox 360 و PS3 عرضه خواهد شد. کارگردان هنری این عنوان جناب Yuji Korekadoعلاوه بر رد این شایعات، شفاف سازی کرد که آنها علاقه به ارائه این عنوان بر روی PS Vita داشته اند اما ضعف سخت افزاری این کنسول دست آنهارا بسته بود و آنها به ناچار مجبور شدند تا بازی را فقط بر روی کنسول های خانگی HD عرضه کنند. اندکی بعد، این شایعات دوباره از سر گرفته شد و اینبار صحبت از نسخه PC یا همان کامپیوترهای خانگی به گوش میرسید. این مورد تا مدتی قبل ادامه پیدا کرد که سرانجام طی خبری عجیب اعلام شد که این عنوان بر روی PC به صورت کامل بهینه سازی شده است. به طور واضح معلوم نیست که آیا MGR بر روی PC عرضه خواهد شد یا نه، اما این احتمال بسیار بالاست و انتظار میرود که این عنوان علاوه بر کنسولها بر روی PC نیز عرضه شود.
نظر گذاری مساوی با تبلیغ رایگان و دوستان وقتی نظر میگذارید با ذکر سایت خود نظر خود را ارسال نمایید
نظرات شما عزیزان: